حضرت خديجه(عليها السلام) مادر امّت
حضرت خديجه(عليها السلام) مادر امّت
حضرت خديجه(عليها السلام) مادر امّت
نويسنده: محمد محسن طبسي
مقدمّه:
ولادت و خانواده :
خديجه (عليها السلام) از قبيله هاشم بود و پدرش خويلد بن اسد قريشي نام داشت . مادرش فاطمه دختر زائدبن اصم بود .
اخلاق خديجه(عليها السلام):
آيا خديجه(عليها السلام) قبل از پيامير (صلي الله عليه وآله)ازدواج كرده بود؟:
معروف است (بحار الانوار، ج16،ص10تنقيح المقال،ج3،ص77رياحين الشريعه،ج2،ص202) اولين كسي كه به خواستگاري خديجه (عليها السلام)آمد يكي از بزرگان عرب به نام "عتيق بن عائذ مخزومي" بود. او پس از ازدواج با خديجه(عليها السلام)، در جواني درگذشت واموال بسياري را براي خديجه(عليها السلام)به ارث گذاشت. پس از او "ابي هالة بن المنذر الاسدي" كه يكي از بزرگان قبيله خود بود با وي ازدواج كرد. ثمره اين پيوند فرزندي به نام "هند"بود كه در كودكي درگذشت. ابي هاله نيز پس از چندي، وفات يافت وثروت بسيار از خويش بر جاي گذاشت. هر چند اين مطلب كه پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)سومين همسر خدیجه سلام الله علیها بود و پیامبر جز با عايشه با دوشيزه اي ديگر ازدواج نكرد نزد عامه و خاصه معروف است ولي مورد تأييد همگان نمي باشد. جمعي از مورخان و بزرگان نظر مخالف دارند براي مثال "ابولقاسم كوفي" ، "احمدبلاذري" ، "علم الهدي" ،(سيد مرتضي) در كتاب "شافي" و "شيخ طوسي" در "تلخيص شافي" آشكارا مي گويند كه خديجه (عليها السلام) هنگام ازدواج با پيامبر، "عذرا" بوده است. اين معنا را علامه مجلسي نيز تاييد كرده است . او مي نويسد: "صاحب كتاب انوار والبدء" گفته است كه زينب و رقيه دختران هاله، خواهران خديجه(عليها السلام)بودند تنقيح المقال،ج3،ص77. برخي از معاصران نيز چنين ادعاكرده اند و براي اثبات ادعاي خود كتابهايي نوشته اند.ر.ك:بنات النبي(ص)ام ربائبه نوشته علامه سيد جعفر مرتضي،ص 88.
آشنايي خدیجه سلام الله علیها با حضرت محمد(صلي الله عليه وآله):
فضايل اخلاقي خديجه(عليها السلام)،بسياري ازبزرگان و صاحب منصبان عرب عتبه،شيبه،عقبة بن ابي معيط،ابوجهل و...رياحين الشريعه،ج2،ص239. را به فكر ازدواج باوي مي انداخت. ولي خاطرات همسر پيشين به وي اجازه نمي داد شوهر ديگري انتخاب كند. تااينكه با مقامات معنوي حضرت محمد (صلي الله عليه وآله)آشنا شد و آن دو غلامي را كه براي تجارت همراه پيامبر(صلي الله عليه وآله)فرستاده بود مطالب و معجزاتي كه از وي ديده بودند براي خديجه(عليها السلام) نقل كردند. خديجه(عليها السلام) فريفته اخلاق و كمال پيامبر شد.البته او از يكي از دانشمندان يهود و نيز ورقة بن نوفل، كه از علماي بزرگ عرب و خويشان نزديك خديجه(عليها السلام) به شمار مي رفت، درباره ظهور پيامبر(صلي الله عليه وآله) آخرالزمان و خاتم الانبيا مطالبي شنيده بود .بحارالانوار،16،ص61. همه اين عوامل باعث شد تا خديجه(عليها السلام)حضرت محمد(صلي الله عليه وآله)را به همسري خود انتخاب كند .
ازدواج خديجه سلام الله علیها :
هنيئاً مريئاً يا خديجة قد جرت ***لك الطير فيما كان منك باَسعد
تزوجت خير البريّة كلهّا ***ومن ذاالذي في الناس مثل محمد؟
وبشّر به البُرّان عيسي بن مريم ***و موسي ابن عمران فياقُرْب موعد
أقرّت به الكتاب قدماً بِاَنّه ***رسول من بطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اي خديجه كه طالع تو سعادتمند بوده و با بهترين خلايق ازدواج كردي. چه كسي در ميان مردم همانند محمد است. محمد كسي است كه حضرت عيسي و موسي به آمدنش بشارت داده اند و كتب آسماني به پيامبري او اقرار داشتند. رسولي كه سر از بطحاء(مكه) در مي آورد و او هدايت كننده و هدايت شونده است.
احترام پيامبر خدا(صلي الله عليه وآله)به خديجه(عليها السلام):
احترام حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) به خديجه(عليها السلام)، به خاطر عقيده و اعتقاد او به توحيد بود. سفينة البحار،ج2،ص 570،وقات الزهراء(سلام الله علیها)،سيد عبد الرزاق مقرم،ص7.
خصال خديجه(عليها السلام):
فلوانّني امسيت في كل نعمة *** ودامت لي الدنيا و تملك الاكاسرة
فما سُوِّت عندي جناح بعوضة***اذا لم يكن عيني لعينك ناظرة (بحارالانوار،ج16،ص52.) اگر تمام نعمت هاي دنيا از آن من باشد و ملك و مملكت كسراها و پادشاهان را داشته باشم، در نظرم هيچ ارزش ندارد زماني كه چشمم به چشم تو نيافتد.
ديگر خصوصيت خديجه اين است كه او داراي شمّ اقتصادي و روح بازرگاني بود و آوازه شهرتش در اين زمينه به شام هم رسيده بود. زندگاني فاطمه زهرا(سلام الله علیها)،ص31.البته سجاياي اخلاقي حضرت خديجه(عليها السلام)چنان زياد است كه قلم از بيان آن ناتوان است. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)مي فرمايد: "افضل نساءاهل الجنة خديجه بنت خويلد و فاطمه بنت محمد و مريم بنت عمران وآسيه بنت مزاحم." رياحين الشريعة،ج2،ص204. چه مي توان گفت در شأن كسي كه مايه آرامش و تسلاي خاطر رسول خدا بود؟!در تاريخ مي خوانيم:
"حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) هر وقت از تكذيب قريش و اذيت هاي ايشان محزون و آزرده مي شدند، هيچ چيز آن حضرت را مسرور نمي كرد مگر ياد خديجه و هرگاه خديجه رامي ديد مسرور مي شد" همان، ص25.
ذهبي مي گويد: مناقب و فضايل خديجه بسيار است او از جمله زنان كامل، عاقل، والا، پاي بند به ديانت و عفيف و كريم و از اهل بهشت بود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله) كراراً او را مدح و ثنا مي گفت و بر ساير امّهات مؤمنين ترجيح مي داد و او را بسيار تجليل مي كرد. به حدي كه عايشه مي گفت: بر هيچ يك از زنان پيامبر به اندازه خديجه رشك نورزيدم و اين بدان سبب بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله)بسيار او را ياد كرد. سير الاعلام النبلاء،ج2،ص111.
درود خدا برخديجه(عليها السلام):
جبرئيل عرض كرد: خواسته ام اين است كه از طرف خدا و من به خديجه سلام برساني" بحارالانوار،6،ص7. در روايتي ديگر مي خوانيم: روزي خديجه به طلب رسول خدا(صلي الله عليه وآله)بيرون آمد. جبرئيل به صورت مردي با وي روبه رو شد و از خديجه احوال رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را پرسيد. خديجه نمي توانست بگويد رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در كجا بسر مي برد.او مي ترسيد اين مرد از كساني باشد كه قصد كشتن رسول خدا(صلي الله عليه وآله)را دارد. وقتي كه خدمت آن حضرت رسيد و قصه را باز گفت، حضرت محمد(صلي الله عليه آله)فرمود:آن جبرئيل بود و امر كرد كه از خداتو را سلام برسانم.رياحين الشريعه، ج2،ص206.
نقش خديجه(عليها السلام) در پيشبرد اسلام:
فرزندان خديجه(عليها السلام):
وصيّت خديجه(عليها السلام):
حضرت خديجه(عليها السلام) سه سال قبل از هجرت بيمار شد رياحين الشريعه،ج2،ص77. پيغمبر(صلي الله عليه وآله)به عيادت وي رفت و فرمود: اي خديجه(عليها السلام)، "اما علمت انّ الله قد زوجّني معك في الجنّة" آيا مي داني كه خداوند تو را در بهشت نيز همسر من ساخته است؟! آنگاه از خديجه(عليها السلام) دل جويي و تفقّد كرد او را وعده بهشت داد و درجات عالي بهشت را به شكرانه خدمات او توصيف فرمود.بحارالانوار،ج19،ص20.
چون بيماري خديجه شدّت يافت، عرض كرد: يا رسول الله! چند وصيت دارم:
من در حق تو كوتاهي كردم، مرا عفو كن. پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: هرگز از تو تقصيري نديدم و نهايت تلاش خود را به كار بردي. در خانه ام بسيار خسته شدي و اموالت را در راه خدا مصرف كردي. عرض كرد يا رسول الله! وصيت دوم من اين است كه مواظب اين دختر باشيد و به فاطمه زهرا(عليها السلام)اشاره كرد. چون او بعد از من يتيم و غريب خواهد شد. پس مبادا كسي از زنان قريش به او آزار برساند. مبادا كسي به صورتش سيلي بزند. مبادا كسي بر او فرياد بكشد. مبادا كسي با او برخورد زننده اي داشته باشد. اما وصيت سوم را شرم مي كنم برايت بگويم. آن را به فاطمه مي كنم تا برايت بازگو كند. سپس فاطمه را فراخواند و به وي فرمود:"نور چشمم! به پدرت رسول الله بگو: مادرم مي گويد: من از قبر در هراسم از تو مي خواهم مرا در لباسي كه هنگام نزول وحي به تن داشتي، كفن كني." پس فاطمه زهرا(عليها السلام)ازاتاق بيرون آمد و مطلب را به پيامبر(صلي الله عليه وآله) عرض كرد. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله)آن پيراهن را براي خديجه(عليها السلام)فرستاد واو بسيار خوشحال شد. هنگام وفات حضرت خديجه(عليها السلام)پيامبراكرم(صلي الله عليه وآله)غسل و كفن وي را به عهده گرفت. ناگهان جبرئيل در حالي كه كفن از بهشت همراه داشت نازل شد و عرض كرد: يا رسول الله، خداوند به تو سلام مي رساند و مي فرمايد: "ايشان اموالش را در راه ما صرف كرد و ما سزاوار تريم كه كفنش را به عهده بگريم."شجره طوبي، ج2،ص235پند تاريخ، ج2،ص22.
وفات خديجه(عليها السلام):
او بر خديجه(عليها السلام) اشك مي ريخت، دعا مي كرد و برايش آمرزش مي طلبيد.آرامگاه خديجه در گورستان مكه در "حجون" واقع است. (بحارالانوار،ج9،ص14). رحلت خديجه براي پيغمبر مصيبتي بزرگ بود زيرا خديجه ياور پيغمبر خدا بود و به احترام او بسياري به حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) احترام مي گذاشتند و از آزار وي خودداري مي كردند.
ياد خديجه(عليها السلام):
پيغمبر (صلي الله عليه وآله) ناگهان بر آشفت و خشمگينانه دست بر دست من زد و فرمود:خدا شاهد است خديجه زني بود كه چون همه از من رو مي گردانيدند، او به من روي مي كرد و چون همه از من مي گريختند به من محبت و مهرباني مي كردو چون همه دعوت مرا تكذيب مي كردند،به من ايمان مي آورد و مرا تصديق مي كرد. در مشكلات زندگي مرا ياري مي داد و با مال خود كمك مي كرد و غم از دلم مي زدود. همان ،ج43،ص131. حضرت امام صادق (عليه السلام) فرمود: " وقتي خديجه(عليها السلام) از دنيا رفت، فاطمه كودكي خردسال بود،نزد پدر آمد و گفت:"يا رسول الله اُمي" مادرم كجاست؟
پيامبر(صلي الله عليه وآله) سكوت كرد. جبرئيل نازل شد وگفت: خدايت سلام مي رساند و مي فرمايد:به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در كاخ طلايي كه ستونش از ياقوت سرخ است و اطرافش آسيه و مريم هستند، جاي دارد. المجالس، ص110.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}